نمایش زندگی و آثار پانتهآ رحمانی، از 1373 تا 1400
نمایشی از پرندگان عظیمجثه. آثار متاخر هنرمند معاصری که پیش از این با مجموعه دیوها، خودنگارههای جسورانه و تصاویر سراسر نمای تهران شناخته میشد، اما اکنون مدتیست بر خلق مجموعهای از پرندگان بزرگ اندازه متمرکز است. در حیرت پرنده، در برگیرنده نمایش 50 اثر از پانتهآ رحمانی در بنیاد لاجوردی و گالری اعتماد است. این نمایش در بنیاد لاجوردی شامل نمایش آثار، رونمایی از کتاب پروژه و پخش دو فیلم مستند «عروس بوکان» و «آواز جغد کوچک» است. مرور ادوار فکری هنرمند و پخش فیلم «پرتره پانتهآ رحمانی» به کارگردانی حورا میرزا بزرگ نیز در گالری اعتماد برگزار میشود.
تصاویر و نقوش پرندگان از دیرباز در فرهنگ و هنر ایران و جهان آشنا و پرکاربرد بود. این نقوش در جوامع مختلف معانی متفاوتی را بازنمایی میکند. برخی نشانهای از حضور همهجانبه پرندگان در زندگی روزمره مردم در زمانه قدیم و برخی دیگر حامل مفاهیمی چندلایه و رمزهای مقدس است.
پرندگان در تاریخ، فرهنگ و اسطوره، حامل مجموعه متنوعی از نشانهها، اعتقادات و باورها هستند. آنها مفاهیم نمادینی چون فرّه و امر قدسی، سفر معنوی، نبرد خیر و شّر، خوشبختی یا نحوست، بشارت تغییر امور و یا ایستایی آن و همینطور گستره وسیعی از معانی عرفانی و آیینی را بازنمایی میکنند.
پرنده، جانداری است که پر و بال دارد و پرواز میکند. پرواز کردن، قدرتی رشک برانگیز و استعارهای شناخته شده برای رهایی از زندگی روی زمین و ارتباط با آسمان است. به همین دلیل در بسیاری از ادیان و داستانهای تمثیلی، پرندگان تجسدی از فرشتگان، گویای صعود معنوی و درجات برتر عقل و معرفت هستند.
در عرفان اسلامی یکی از مهمترین معانی نمادین پرندگان، روح یا «جان» انسان است و در یونان نیز ارواح نیاکان و درگذشتگان به شکل پرنده ظاهر میشوند.
ویژگیهایی چون بال داشتن، پرواز کردن و برخورداری از چشمانی نافذ، پرنده را به موجودی یکه، غریب و خیالانگیز تبدیل میکند. جانور اسرارآمیزی که ضمن تحریک تخیل انسان، استعارهای از سفر میان زمین و آسمان و حرکت ما بین دو جهان مادی و معنوی است و به همین علت نیز پیامآور و راهنماست.
در هنر و ادبیات ایران، حضور پرندگان خیره کننده، فراوان و مثالزدنی است و «مرغ» که تعبیری کلی و فراگیر برای پرندگان است، معنایی رمزی، الهامبخش و فرازمینی دارد. مرغان، زبان خاص خود را دارند. آنها آگاهان به نظام حاکم بر ملکوت و تجسمی از سیر و سلوک فکری برگزیدگان هستند.
برای نمونه «مرغان هوا»* ، شکل ایدهآل زندگی فکری عارف را نشان میدهند و تمایل به جنبش و حرکت به سوی مفاهیم والای عرفانی را نمایندگی میکنند و «مرغ حق»، «مرغ شریف» و «مرغ بیاندازه» در تقابل با «مرغ خاک»، «مرغ خانگی» و «مرغ کور»، نام رمزی کسانی است که راهی به عالم بالا دارند. از اینرو، مرغان (پرندگان) از جمله نشانههای شاخص حیوانی فرهنگ ایرانی و تلاشی برای بیان سمبلیک افکار، باورهای عمومی، امیال و خواستهای تاریخی و جمعیاند. برخی از آنها مانند سیمرغ، هما، ققنوس، بلبل و شاهین، مهمترین نشانههای ملی ما محسوب میشوند.
در تفکر صوفیانه و ادبیات عارفانه فارسی، آواز مرغان و پرواز آنها نشانه بارز قلیان روح و عزیمت آن به سوی آزادی است. به باور صوفیان، حیات و زندگی دو سویه دارد: یکی خاکی و زمینی، دیگری روحانی و آن جهانی. بر همین مبنا، روح آدمی در تن خاکیاش اسیر است* و اشتیاق دائمی پیوستن به خالق و اصل «خود»، در انسان میل و جوششی پدید میآورد که موجب سیر و سلوک «رهروان حق» میشود. توصیف و تشریح مفصل این اشتیاق و تخیل پیرامون آن برای رهایی از کالبد، جسم و قفسی که محدود کننده است، کلیت اندیشه عرفانی و صوفیانه را شکل میدهد.
برای صوفی، تصویر پرنده و پرواز آن، ایدهای معنادار از جوشش روح و اشتیاق انسان به آزادی است. آواز پرنده نیز نوایی است که این میل و اشتیاق را بیان و آن را یادآوری و تکرار میکند* . با این همه، ماحصل تاملات صوفی نسبت به این نشانهها و تعابیر، حاوی برداشتهای متعددی است و به بیان در نمیآید.
سیر و سلوک صوفی سفری است که پایان و انتهایی ندارد.
پانتهآ رحمانی، هنرمندیست که از پس سه دهه فعالیت حرفهای و پشت سر گذاشتن دورههای مختلفی از تجربهگرایی خلاقانه، اکنون جهان و فضای شخصی خود را دارد. طی سالها، او نشان داده است که جسارت در انتخاب موضوع، بیان اندیشههای فردی و نمایش سبک زندگیاش، جزیی جداییناپذیر از زبان و کنش هنرمندانه اوست.
پرندگان و تصاویرشان در آثار متاخر این هنرمند، نماد پردازی روحاند در حرکت به سوی چیزی که رحمانی آن را در مراقبه، انزواء گزینی و سفرهای پیدرپی به هند جستجو میکند. پرندگان او در «قفسِ» مقوا، بوم نقاشی و در کالبد مجسمههایی ساخته شده با رابیس و کاغذ خمیر شده، زندگی میکنند. با اینحال، فرم، جسمیت و نگاه خیرهشان به بیننده، جادوئی، مکتوم و پرسشبرانگیز است. گویی به رازی دست یافتهاند، ولی معنای آن را نهان میکنند.
مرغان این هنرمند گاه آشنا و غریبهاند، گاه تک و تنها و یا در دستههای چندتاییِ ساکن و در حال حرکت، همچون ثبت تجاربی شخصی، مرموز و آیینیاند. آنها همچون بیانی از لحظات منحصر به فرد و یا دریافتهای آنی و تاملبرانگیرند که بیشتر در گنوسیسم و حکمت مشرق زمین دیده میشود.
رحمانی هنرمند معاصری است که با استقلال از جریانهای رایج هنر، در تفاوتی برجسته و ارزشمند، همواره انگیزهها و انگارههای شخصی خود را دنبال کرده است. گیاهخواری، عشق به حیوانات و توجه عمیق به محیط زیست، بخش مهم دیگری از زندگیاش را ساخته است که ردپای آن در آثارش دیده میشود. تهران برای او همانقدر جذاب و آموزنده است که هلسینکی، بوداپست و یا بمبی توانستهاند پناهگاه و خلوتِ غنی آفرینش هنریاش باشند.
پروژه «در حیرت پرنده»، در کنار نمایش دوره متاخر آثار پانتهآ رحمانی، برخی از مهمترین جزییات موثر در خط سیر زندگی و خلق آثار او را نیز در اختیار مخاطب قرار میدهد. در این مورد، کتاب نمایش که از سوی نشر هنر معاصر منتشر میشود و شامل یادداشتها، متون تحلیلی و گفتگو با هنرمند است، ضمن ارائه تصاویر و اطلاعاتی از زندگی شخصی و دورههای مختلف کاری او، تصویر ذهنی مخاطب را غنی میکند.
بخش دیگری از این پروژه، شامل نمایش دو فیلم مستند «عروس بوکان» به کارگردانی فتحالله امیری و «آواز جغد کوچک» به کارگردانی مهدی نورمحمدی، در فضای بنیاد لاجوردی است. توسعه بیبرنامه در کنار گسترش نامتوازن شهرها، طبیعت ما را دستخوش تغییرات مخرب کرده است و انواع گونههای زیستیمان از جمله پرندگان، در معرض نابودیاند. در این دو فیلم مستند، تماشاگر با مخاطرات امروز محیط زیست ایران و همینطور تهدیداتی که پرندگان در حال انقراض را نشانه رفته است، آشنا میشود.
پیش از این پرندگان بخشی جداییناپذیر از رابطه ما با اسطورهها، فرهنگ اجتماعی و محیط پیرامونمان بودند. اکنون اما به جزیی حاشیهای و آسیبپذیر تبدیل شدهاند که در دستههای بزرگ در حال نابودیاند. در حیرت پرنده، به دنبال تامل در رابطه امروز ما با طبیعت و شناخت بیشتر پرندگان به عنوان یکی از مهمترین اجزای حیاتی زندگی روزمرهمان است.
. نک به این شعر از دیوان ابوسعید ابوالخیر که میگوید: مرغان هوا ز آشیان دگرند/ مردان خدا ز خاکدان دگرند/ منگر تو از این چشم بدیشان کایشان/ فارغ ز دو کون و در مکان دگرند. همچنین این ابیات از صائب تبریزی: چون سايه مرغان هوا در سفر خاک/ آزار به موري نرسانديم و گذشتيم/ گر قسمت ما باده و گر خون جگر بود/ ما نوبت خود را گذرانديم و گذشتيم.
. چنین باوری در دو آیه از قرآن کریم ریشه دارد: «پس هرگاه معتدل و استوارش ساختم و از روح خود در او دميدم، سجدهكنان پيش او بيافتيد.» سوره حجر: 29 و همچنین «همين كه او را نظام بخشيدم و از روح خود در او دميدم، سجدهكنان براى او به خاك افتيد.» سوره ص: 72
. نک کنید به کشکول شیخ بهایی، دفتر پنجم ـ قسمت دوم: ای در اين خوابگه بیخبران/ بیخبر خفته چو کوران و کران/ سر برآور که در اين پرده سرای/ میرسد بانگ سرود از همه جای/ قمری از سرو سهی زمزمه ساز/ بلبل از منبر گل نغمه نواز